در دنیای پویای کسبوکار امروز، برنامهریزی دقیق و آیندهنگری، سنگ بنای موفقیت و پایداری هر سازمانی است. صرفنظر از اندازه یا نوع فعالیت، شرکتها برای مدیریت منابع، پیشبینی چالشها و دستیابی به اهداف استراتژیک خود، به ابزاری قدرتمند و جامع نیاز دارند. اینجاست که مفهوم بودجه جامع (Master Budget) اهمیت خود را نشان میدهد.
بودجه جامع، صرفاً یک پیشبینی مالی نیست؛ بلکه نقشهای راه برای کل سازمان به شمار میرود. این بودجه، نه تنها اهداف مالی را تعیین میکند، بلکه فعالیتهای عملیاتی را نیز هماهنگ میسازد و به مدیران کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهای بگیرند. بدون یک بودجه جامع، سازمانها مانند کشتیای بدون قطبنما در دریای متلاطم کسبوکار سرگردان خواهند بود، قادر به اندازهگیری پیشرفت، شناسایی نقاط ضعف یا بهرهبرداری از فرصتها نیستند. در واقع، بودجه جامع به عنوان ستون فقرات برنامهریزی مالی و عملیاتی، تضمینکننده این است که تمام بخشهای سازمان در یک جهت حرکت کرده و برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش کنند. این مقدمه، دروازهای است برای درک عمیقتر این ابزار حیاتی و نقش آن در شکلدهی آینده سازمانها.
تعریف بودجه جامع: نگاهی جامع به برنامهریزی مالی
بودجه جامع (Master Budget) بیش از یک سند مالی ساده است؛ این ابزار، هسته اصلی برنامهریزی و کنترل در یک سازمان به شمار میرود. به زبان ساده، بودجه جامع مجموعهای هماهنگ و یکپارچه از تمام بودجههای فرعی و عملیاتی است که برای یک دوره زمانی مشخص (معمولاً یک سال مالی) تدوین میشود. این دوره معمولاً به فواصل کوتاهتر، مانند فصلی یا ماهانه، نیز تقسیم میشود تا امکان رصد و کنترل دقیقتر فراهم آید.
هدف اصلی از تدوین بودجه جامع، ارائه یک تصویر کلی و جامع از وضعیت مالی و عملیاتی آینده شرکت است. این تصویر شامل پیشبینی فروش، تولید، هزینهها، سودآوری و وضعیت نقدینگی است. بودجه جامع با ترکیب دادههای تاریخی، پیشبینیهای مدیریتی و اهداف استراتژیک، یک چارچوب عملیاتی و مالی برای تمام بخشهای سازمان فراهم میکند.
در واقع، بودجه جامع را میتوان به یک “طرح کسبوکار” برای یک دوره مشخص تشبیه کرد که تمام جوانب مالی و غیرمالی فعالیتهای سازمان را در بر میگیرد. این بودجه، نه تنها به عنوان یک ابزار برنامهریزی عمل میکند، بلکه معیار و مقیاسی برای ارزیابی عملکرد واقعی در آینده نیز محسوب میشود. از طریق این بودجه، مدیران میتوانند منابع را بهینهسازی کنند، تصمیمات استراتژیک بگیرند و از انحرافات احتمالی پیشگیری کنند. به همین دلیل، درک عمیق از بودجه جامع و اجزای آن برای هر مدیر و ذینفع در سازمان ضروری است.
اجزای بودجه جامع: ستونهای یک برنامهریزی یکپارچه
بودجه جامع، همانند یک پازل بزرگ، از قطعات کوچکتر و به هم پیوستهای تشکیل شده است که هر یک نمایانگر بخشی از فعالیتهای سازمان هستند. این اجزا به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: بودجههای عملیاتی و بودجههای مالی. درک دقیق هر یک از این اجزا برای ساختاردهی و تحلیل بودجه جامع حیاتی است.
بودجههای عملیاتی
این بخش از بودجه جامع بر فعالیتهای روزمره و هسته اصلی کسبوکار تمرکز دارد و نشاندهنده چگونگی تولید و فروش محصولات یا خدمات است. بودجههای عملیاتی معمولاً با پیشبینی فروش آغاز شده و به تدریج به سمت هزینههای مرتبط با تولید و عملیات پیش میروند.
- بودجه فروش: این بودجه، اولین و مهمترین بخش بودجه جامع است، چرا که مبنای تمام بودجههای دیگر را تشکیل میدهد. در این بخش، میزان و ارزش ریالی فروش مورد انتظار محصولات یا خدمات برای دوره بودجهای پیشبینی میشود. دقت در پیشبینی فروش برای اطمینان از کفایت منابع و جلوگیری از موجودی بیش از حد یا کمبود محصول ضروری است.
- بودجه تولید: پس از تعیین بودجه فروش، سازمان باید برنامهریزی کند که چه مقدار محصول برای برآورده کردن تقاضای فروش و حفظ سطوح موجودی مطلوب تولید کند. این بودجه شامل:
- بودجه مواد مستقیم: برآورد مقدار و هزینه مواد خام مورد نیاز برای تولید.
- بودجه دستمزد مستقیم: پیشبینی هزینههای نیروی کار مستقیماً درگیر در فرآیند تولید.
- بودجه سربار ساخت: شامل تمام هزینههای تولیدی غیرمستقیم مانند اجاره کارخانه، استهلاک ماشینآلات، و هزینههای آب و برق کارخانه.
- بودجه هزینههای عملیاتی (بازاریابی، اداری و عمومی): این بودجه شامل تمام هزینههای غیرتولیدی است که برای اداره کسبوکار ضروری هستند. این هزینهها میتوانند شامل حقوق و دستمزد کارکنان اداری و فروش، هزینههای تبلیغات، اجاره دفتر، و سایر هزینههای عمومی باشند.
بودجههای مالی
این بخش از بودجه جامع بر وضعیت مالی کلی سازمان تمرکز دارد و نشاندهنده تأثیر بودجههای عملیاتی بر نقدینگی، سودآوری و ترازنامه شرکت است.
- بودجه نقدی: این بودجه، جریانهای ورودی و خروجی نقدی شرکت را برای دوره بودجهای پیشبینی میکند. بودجه نقدی به سازمان کمک میکند تا از داشتن نقدینگی کافی برای پوشش هزینهها و بدهیها اطمینان حاصل کند و هرگونه کمبود یا مازاد نقدینگی را از قبل شناسایی نماید.
- ترازنامه بودجهای: این سند، پیشبینی وضعیت مالی شرکت (داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام) را در پایان دوره بودجهای ارائه میدهد. ترازنامه بودجهای نشان میدهد که چگونه تصمیمات عملیاتی و مالی بر ساختار مالی سازمان تأثیر میگذارند.
- صورت سود و زیان بودجهای: این صورت مالی، سود یا زیان پیشبینی شده شرکت را برای دوره بودجهای نشان میدهد. صورت سود و زیان بودجهای، با مقایسه درآمدهای پیشبینی شده با هزینههای پیشبینی شده، دیدگاهی از سودآوری مورد انتظار سازمان ارائه میدهد.
این اجزا به طور متقابل به یکدیگر وابسته هستند و تغییر در یک بودجه میتواند بر سایر بودجهها تأثیر بگذارد. مثلاً، افزایش فروش منجر به افزایش تولید و در نتیجه افزایش نیاز به مواد اولیه و نیروی کار میشود که همگی بر بودجه نقدی و در نهایت بر صورتهای مالی تأثیر میگذارند. درک این ارتباطات کلید موفقیت در تدوین و استفاده از بودجه جامع است.
فرآیند تدوین بودجه جامع: گام به گام تا برنامهریزی موثر
تدوین بودجه جامع یک فرآیند تکراری و مشارکتی است که نیازمند هماهنگی بین تمام بخشهای سازمان است. این فرآیند معمولاً از بالا به پایین با تعیین اهداف کلی آغاز شده و سپس با دریافت ورودی از سطوح پایینتر تکمیل میشود. در ادامه، گامهای اصلی این فرآیند تشریح شدهاند:
گام اول: تعیین اهداف و مفروضات کلان
اولین گام در تدوین بودجه جامع، تعیین اهداف استراتژیک و مالی سازمان برای دوره بودجهای است. این اهداف میتوانند شامل رشد فروش، افزایش سهم بازار، کاهش هزینهها یا بهبود سودآوری باشند. همزمان، مفروضات کلان اقتصادی و محیطی نیز باید شناسایی شوند؛ مانند نرخ تورم پیشبینی شده، نرخ بهره، وضعیت رقابت، و روندهای بازار. این مفروضات پایهای برای تمام پیشبینیهای بعدی خواهند بود.
گام دوم: بودجهبندی فروش
همانطور که قبلاً اشاره شد، بودجه فروش نقطه شروع تمام بودجههای عملیاتی و مالی است. در این گام، دپارتمان فروش با همکاری بخش بازاریابی و با استفاده از دادههای تاریخی، تحلیلهای بازار، روندهای اقتصادی و ظرفیت تولید، میزان و ارزش ریالی فروش مورد انتظار را برای محصولات یا خدمات مختلف پیشبینی میکند. دقت در این پیشبینی حیاتی است، چرا که اشتباه در آن میتواند به انحرافات قابل توجهی در بودجههای دیگر منجر شود.
گام سوم: تدوین بودجههای عملیاتی
پس از نهایی شدن بودجه فروش، سایر بودجههای عملیاتی به ترتیب تدوین میشوند:
- بودجه تولید: با توجه به بودجه فروش و سطوح موجودی کالای نهایی مورد نظر، میزان تولید لازم محاسبه میشود.
- بودجه مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، و سربار ساخت: بر اساس بودجه تولید، نیاز به مواد اولیه، نیروی کار مستقیم و سایر هزینههای تولیدی غیرمستقیم برآورد و بودجهبندی میشوند.
- بودجه هزینههای عملیاتی: بخشهای غیرتولیدی مانند بازاریابی، اداری، تحقیق و توسعه و مالی، هزینههای مورد نیاز خود را پیشبینی و بودجهبندی میکنند.
گام چهارم: تدوین بودجههای مالی
پس از تکمیل بودجههای عملیاتی، نوبت به بودجههای مالی میرسد که تصویر کلی مالی سازمان را نشان میدهند:
- بودجه نقدی: این بودجه با جمعآوری تمام دریافتها و پرداختهای نقدی پیشبینی شده از بودجههای عملیاتی (فروش، خرید مواد، دستمزدها، هزینهها) و همچنین منابع و مصارف نقدی سرمایهگذاریها و تأمین مالی، وضعیت نقدینگی شرکت را در طول دوره بودجهای پیشبینی میکند. این بودجه برای مدیریت بهینه نقدینگی و شناسایی نیاز به تأمین مالی یا فرصتهای سرمایهگذاری ضروری است.
- صورت سود و زیان بودجهای: با تجمیع درآمدهای پیشبینی شده از بودجه فروش و هزینههای پیشبینی شده از بودجههای تولید و عملیاتی، سود یا زیان خالص مورد انتظار سازمان برای دوره بودجهای محاسبه میشود.
- ترازنامه بودجهای: این ترازنامه، وضعیت داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام را در پایان دوره بودجهای نشان میدهد و منعکسکننده تأثیر تمام فعالیتهای بودجهای بر ساختار مالی شرکت است.
گام پنجم: بازبینی، تأیید و تعدیل
پس از تدوین پیشنویس بودجه جامع، تمام بخشها و سطوح مدیریتی باید آن را بازبینی کنند. در این مرحله، مدیران ارشد، کمیته بودجه، یا هیئت مدیره، بودجه را از نظر تحقق اهداف، واقعبینانه بودن مفروضات و پایداری مالی بررسی میکنند. در صورت نیاز، تعدیلات لازم صورت میگیرد تا بودجه نهایی، اهداف استراتژیک سازمان را به بهترین نحو پشتیبانی کند و قابل اجرا باشد. این فرآیند اغلب تکراری است و ممکن است نیاز به چندین دور بازبینی و اصلاح داشته باشد.
گام ششم: ابلاغ و اجرا
پس از تأیید نهایی، بودجه جامع به تمام بخشها و کارکنان مرتبط ابلاغ میشود. ابلاغ شفاف و روشن، به کارکنان کمک میکند تا اهداف خود را درک کرده و فعالیتهایشان را بر اساس آن تنظیم کنند. این گام شامل آموزشهای لازم و اطمینان از درک مسئولیتها و انتظارات مرتبط با بودجه است.
گام هفتم: نظارت و کنترل
بودجه جامع یک سند پویا است. در طول دوره بودجهای، عملکرد واقعی سازمان باید به طور مداوم با بودجه مقایسه شود. این مقایسه به شناسایی انحرافات، تحلیل علل آنها و انجام اقدامات اصلاحی کمک میکند. گزارشهای منظم عملکرد بودجهای (واریانسها) برای این منظور تهیه میشوند تا مدیران بتوانند وضعیت را ارزیابی کرده و در صورت لزوم، تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.
فرآیند تدوین بودجه جامع، یک تمرین حیاتی برای هماهنگی، برنامهریزی و کنترل در سازمان است که به آن کمک میکند تا در مسیر دستیابی به اهداف خود گام بردارد.
مزایای بودجه جامع: ابزاری برای کنترل، هماهنگی و ارزیابی
بودجه جامع (Master Budget) صرفاً یک فرآیند حسابداری نیست؛ بلکه یک ابزار مدیریتی قدرتمند است که مزایای متعددی را برای سازمان به ارمغان میآورد. این مزایا نه تنها در بهبود عملکرد مالی، بلکه در ارتقاء کارایی عملیاتی و دستیابی به اهداف استراتژیک نیز نمود پیدا میکنند.
۱. برنامهریزی و پیشبینی موثر
بودجه جامع سازمان را وادار میکند تا به طور سیستماتیک به آینده فکر کند. این فرآیند، مدیران را تشویق میکند تا اهداف واقعبینانه تعیین کرده و مسیرهای دستیابی به آنها را مشخص کنند. با پیشبینی دقیق فروش، تولید، و هزینهها، سازمان میتواند از قبل برای منابع مورد نیاز برنامهریزی کند و از غافلگیریهای مالی جلوگیری نماید. این برنامهریزی قبلی، به ویژه در مدیریت نقدینگی و ظرفیت تولید، بسیار حیاتی است.
۲. هماهنگی و ارتباطات داخلی
بودجه جامع به عنوان یک زبان مشترک در سازمان عمل میکند. با تدوین بودجه، تمام دپارتمانها و واحدها اهداف و مسئولیتهای خود را در راستای اهداف کلی سازمان درک میکنند. این امر باعث افزایش هماهنگی بین بخشهای مختلف (مانند فروش، تولید، بازاریابی، و مالی) میشود و اطمینان میدهد که همه در یک جهت حرکت میکنند. فرآیند بودجهبندی همچنین فرصتی برای ارتباطات باز و شفاف بین سطوح مختلف مدیریت فراهم میکند و به حل اختلافات احتمالی قبل از تبدیل شدن به مشکلات بزرگ کمک میکند.
۳. کنترل و ارزیابی عملکرد
یکی از مهمترین مزایای بودجه جامع، نقش آن به عنوان یک ابزار کنترلی است. بودجه یک معیار عملکرد را فراهم میکند که مدیران میتوانند عملکرد واقعی را در طول دوره بودجهای با آن مقایسه کنند. این مقایسه به شناسایی انحرافات (واریانسها) کمک میکند؛ یعنی تفاوت بین نتایج واقعی و نتایج بودجهای. تحلیل این انحرافات به مدیران اجازه میدهد تا علل ریشهای مشکلات را کشف کرده و اقدامات اصلاحی به موقع را اتخاذ کنند. این فرآیند به سازمان کمک میکند تا از اهداف خود منحرف نشود و در صورت لزوم، استراتژیهای خود را تعدیل نماید.
۴. تفویض اختیار و پاسخگویی
بودجه جامع میتواند به تفویض اختیار در سازمان کمک کند. وقتی هر بخش یا مرکز مسئولیت (Cost Center/Profit Center) بودجه خاص خود را دارد، مدیران این بخشها اختیار و مسئولیت بیشتری در مدیریت منابع خود پیدا میکنند. این امر باعث افزایش انگیزه و مالکیت در بین مدیران میشود. همزمان، بودجه یک چارچوب برای پاسخگویی نیز فراهم میکند؛ چرا که مدیران باید برای عملکرد خود در مقابل بودجه تعیین شده، پاسخگو باشند.
۵. بهبود تصمیمگیری
بودجه جامع با ارائه اطلاعات مالی و عملیاتی جامع و یکپارچه، پایه و اساس تصمیمگیریهای آگاهانه را فراهم میکند. مدیران میتوانند از اطلاعات بودجهای برای ارزیابی سرمایهگذاریهای جدید، برنامهریزی برای گسترش بازار، یا ارزیابی پروژههای خاص استفاده کنند. این دیدگاه جامع، به مدیران کمک میکند تا تأثیر تصمیمات خود را بر تمام جنبههای سازمان درک کنند.
در مجموع، بودجه جامع یک ابزار پویا و ضروری است که سازمانها را قادر میسازد تا منابع خود را به طور مؤثر مدیریت کرده، به اهداف استراتژیک خود دست یابند، و در محیط رقابتی امروز پایدار بمانند.
چالشها و محدودیتهای بودجه جامع
با وجود مزایای بیشمار بودجه جامع، تدوین و اجرای آن خالی از چالشها و محدودیتها نیست. آگاهی از این موانع به سازمانها کمک میکند تا انتظارات واقعبینانهتری داشته باشند و راهکارهایی برای کاهش تأثیر منفی آنها بیابند.
۱. عدم قطعیت و تغییرپذیری محیط
شاید بزرگترین چالش در بودجهبندی، ذاتاً عدم قطعیت محیط کسبوکار باشد. بودجهها بر اساس پیشبینیهایی از آینده تدوین میشوند که هرگز کاملاً دقیق نیستند. تغییرات ناگهانی در بازار، اقتصاد (مانند تورم، نرخ بهره، رکود)، فناوری، ترجیحات مشتریان، یا اقدامات رقبا میتوانند پیشبینیهای بودجهای را بیاعتبار کنند. این امر باعث میشود که بودجه، که قرار بود راهنمایی برای آینده باشد، به سرعت از واقعیت فاصله بگیرد و نیاز به بازنگریهای مکرر پیدا کند که خود فرآیندی زمانبر و پرهزینه است.
۲. زمانبر بودن و پرهزینه بودن فرآیند
تدوین یک بودجه جامع، به ویژه در سازمانهای بزرگ و پیچیده، فرآیندی بسیار زمانبر و نیازمند منابع قابل توجهی است. جمعآوری دادهها، تحلیل آنها، برگزاری جلسات متعدد، مذاکرات بین بخشها، و بازبینیهای مکرر، همگی نیازمند زمان و تلاش زیادی از سوی مدیران و کارکنان هستند. این سرمایهگذاری زمانی و مالی میتواند برای برخی سازمانها، به خصوص کسبوکارهای کوچک و متوسط، یک بار سنگین تلقی شود.
۳. پتانسیل برای رفتارهای نامطلوب
بودجهها اغلب به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد کارکنان و دپارتمانها استفاده میشوند. این امر میتواند منجر به رفتارهای نامطلوب شود:
- بودجهبندی انعطافناپذیر (Budget Slack): مدیران ممکن است عمداً هزینهها را بیش از حد پیشبینی کرده و درآمدها را کمتر برآورد کنند تا دستیابی به اهداف بودجهای آسانتر شود و در نتیجه عملکردشان بهتر به نظر برسد.
- رقابت بین واحدها: تمرکز شدید بر اهداف بودجهای هر دپارتمان میتواند به جای همکاری، منجر به رقابت ناسالم بین واحدها شود، به طوری که هر بخش تنها به اهداف خود توجه کند و از اهداف کلی سازمان غافل شود.
- تصمیمگیریهای کوتاهمدت: تمرکز بر دستیابی به اهداف بودجهای کوتاهمدت ممکن است مدیران را وادار کند تا تصمیماتی بگیرند که در کوتاهمدت سودآور به نظر میرسند اما به ضرر اهداف بلندمدت سازمان هستند (مثلاً کاهش هزینههای تحقیق و توسعه یا بازاریابی).
۴. مقاومت در برابر تغییر
هرگونه برنامهریزی جدیدی میتواند با مقاومت از سوی کارکنان و مدیران مواجه شود. این مقاومت ممکن است ناشی از ترس از تغییر، عدم درک کافی از فرآیند بودجه، یا نگرانی از افزایش فشار کاری باشد. این امر میتواند فرآیند تدوین و اجرای بودجه را کند کرده و کارایی آن را کاهش دهد.
۵. ناکارآمدی در محیطهای بسیار پویا
در صنایع یا محیطهایی که تغییرات بسیار سریع و غیرقابل پیشبینی هستند (مانند استارتاپهای فناوری یا برخی بازارهای نوظهور)، یک بودجه جامع ثابت برای یک دوره یکساله ممکن است به سرعت منسوخ شود. در چنین شرایطی، رویکردهای انعطافپذیرتری مانند بودجهبندی غلتان (Rolling Budgets) یا بودجهبندی مبتنی بر صفر (Zero-Based Budgeting) ممکن است موثرتر باشند.
۶. تمرکز بیش از حد بر جنبههای مالی
با وجود جامعیت، بودجه جامع عمدتاً بر جنبههای مالی تمرکز دارد. این امر ممکن است منجر به غفلت از عوامل مهم غیرمالی موفقیت سازمان شود، مانند رضایت مشتری، نوآوری، کیفیت محصول، یا توسعه کارکنان. یک سازمان موفق باید بتواند تعادلی بین اهداف مالی و غیرمالی برقرار کند.
با در نظر گرفتن این محدودیتها، سازمانها میتوانند با انعطافپذیری بیشتر، بازنگریهای منظم، و ترویج فرهنگ همکاری، از مزایای بودجه جامع بهرهبرداری کرده و چالشهای آن را به حداقل برسانند.
نتیجهگیری: بودجه جامع، راهی به سوی موفقیت پایدار
در دنیای کسبوکار امروز که با تغییرات سریع و عدم قطعیتهای مداوم همراه است، بودجه جامع (Master Budget) بیش از هر زمان دیگری به عنوان یک ابزار حیاتی برای بقا و رشد سازمانها مطرح میشود. این مقاله نشان داد که بودجه جامع، فراتر از یک پیشبینی صرفاً مالی، یک برنامه عملیاتی و یکپارچه است که تمام جنبههای کسبوکار را از فروش و تولید گرفته تا هزینههای عملیاتی و وضعیت نقدی، در بر میگیرد.
با بررسی اجزای بودجه جامع – شامل بودجههای عملیاتی نظیر فروش، تولید، مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت و هزینههای عملیاتی و همچنین بودجههای مالی مانند بودجه نقدی، ترازنامه بودجهای و صورت سود و زیان بودجهای – درک کردیم که چگونه این قطعات به هم پیوسته، تصویری جامع از آینده مالی و عملیاتی سازمان ارائه میدهند. فرآیند گام به گام تدوین بودجه، از تعیین اهداف تا نظارت و کنترل، بر اهمیت هماهنگی و مشارکت تمامی بخشها تأکید دارد.
مزایای چشمگیر بودجه جامع، از جمله بهبود برنامهریزی و پیشبینی، افزایش هماهنگی و ارتباطات داخلی، کنترل و ارزیابی موثر عملکرد، تفویض اختیار و پاسخگویی، و ارتقاء تصمیمگیری آگاهانه، به وضوح بیانگر نقش محوری آن در مدیریت اثربخش سازمان است.
با این حال، نباید از چالشها و محدودیتهای آن نیز غافل شد. عدم قطعیت محیطی، زمانبر بودن و هزینههای تدوین، پتانسیل برای رفتارهای نامطلوب نظیر بودجهبندی انعطافناپذیر و مقاومت در برابر تغییر، همگی مسائلی هستند که مدیران باید به آنها توجه کنند. مدیریت موفق بودجه جامع مستلزم انعطافپذیری، بازنگریهای منظم، و فرهنگ سازمانی مبتنی بر همکاری و شفافیت است.
در نهایت، بودجه جامع ابزاری قدرتمند است که به سازمانها کمک میکند تا منابع خود را بهینهسازی کنند، به اهداف استراتژیک خود دست یابند، و در برابر نوسانات بازار مقاومتر باشند. با استفاده هوشمندانه و منعطف از این ابزار، سازمانها میتوانند مسیر خود را در دنیای پیچیده امروز به سوی موفقیت پایدار هموار سازند.