تحلیل نسبتهای مالی یکی از ابزارهای کلیدی در ارزیابی عملکرد و تحلیل مالی شرکتها به شمار میرود. این تحلیل به مدیران، سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی و مشاور مالیاتی کمک میکند تا وضعیت مالی و عملیاتی یک شرکت را بهتر درک کنند. در این مقاله، به بررسی نسبتهای مختلف مالی و اهمیت آنها در ارزیابی توانایی پرداخت بدهیها، سودآوری، وابستگی به بدهی، کارایی مدیریت و مقایسه عملکرد شرکت با رقبا خواهیم پرداخت.
نسبتهای نقدینگی و اهمیت آنها در ارزیابی توانایی پرداخت بدهیهای کوتاهمدت
نسبتهای نقدینگی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارها برای ارزیابی توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت شناخته میشوند. این نسبتها شامل نسبت جاری و نسبت سریع هستند.
نسبت جاری
نسبت جاری به ما نشان میدهد که آیا شرکت قادر است بدهیهای کوتاهمدت خود را با داراییهای جاری خود پوشش دهد یا خیر. فرمول محاسبه این نسبت به صورت زیر است:
نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
مثال: فرض کنید شرکت فرضی “الف” اطلاعات زیر را در ترازنامه خود دارد:
- داراییهای جاری: ۱۰۰ میلیون تومان
- بدهیهای جاری: ۵۰ میلیون تومان
با استفاده از فرمول نسبت جاری، میتوان نسبت جاری شرکت “الف” را به صورت زیر محاسبه کرد:
نسبت جاری = ۱۰۰ میلیون تومان / ۵۰ میلیون تومان = ۲
این نسبت نشان میدهد که شرکت “الف” به ازای هر ۱ تومان بدهی جاری، ۲ تومان دارایی جاری دارد و از وضعیت نقدینگی خوبی برخوردار است.
نسبت سریع
نسبت سریع نیز مشابه نسبت جاری است، اما در اینجا داراییهای غیرنقدی مانند موجودی کالا از محاسبات حذف میشوند. این نسبت به ما کمک میکند تا درک بهتری از نقدینگی واقعی شرکت داشته باشیم.
نسبتهای سودآوری و نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص، عملیاتی و خالص
نسبتهای سودآوری به ما نشان میدهند که یک شرکت چقدر از درآمد خود را به سود تبدیل میکند. این نسبتها شامل حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص هستند.
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin) یکی از معیارهای مهم سودآوری است که نشان میدهد یک شرکت پس از کسر هزینههای مستقیم تولید کالا یا ارائه خدمات (هزینه بهای تمامشده کالای فروش رفته)، چه مقدار سود کسب کرده است. این نسبت به صورت درصد بیان میشود و نشان میدهد که چند درصد از درآمد حاصل از فروش، به عنوان سود ناخالص باقی میماند.
فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / درآمد کل فروش) * ۱۰۰
مثال: فرض کنید شرکت فرضی “ب” اطلاعات زیر را در صورت سود و زیان خود دارد:
- درآمد کل فروش: ۵۰۰ میلیون تومان
- بهای تمامشده کالای فروش رفته: ۳۰۰ میلیون تومان
ابتدا سود ناخالص را محاسبه میکنیم:
سود ناخالص = ۵۰۰ میلیون تومان – ۳۰۰ میلیون تومان = ۲۰۰ میلیون تومان
سپس با استفاده از فرمول حاشیه سود ناخالص، این نسبت را محاسبه میکنیم:
حاشیه سود ناخالص = (۲۰۰ میلیون تومان / ۵۰۰ میلیون تومان) * ۱۰۰ = ۴۰%
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “ب” به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش، ۴۰ تومان سود ناخالص کسب کرده است.
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin) نشان میدهد که یک شرکت چقدر سود از عملیات اصلی کسبوکار خود، پس از کسر هزینههای عملیاتی، به دست میآورد. این معیار مهم، کارایی شرکت در مدیریت هزینههای عملیاتی خود را نشان میدهد و به سرمایهگذاران کمک میکند تا سودآوری فعالیتهای اصلی شرکت را ارزیابی کنند.
فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / درآمد کل فروش) * ۱۰۰
مثال: فرض کنید شرکت فرضی “ج” اطلاعات زیر را در صورت سود و زیان خود دارد:
- درآمد کل فروش: ۸۰۰ میلیون تومان
- بهای تمامشده کالای فروش رفته: ۴۰۰ میلیون تومان
- هزینههای عملیاتی: ۲۰۰ میلیون تومان
ابتدا سود ناخالص را محاسبه میکنیم:
سود ناخالص = ۸۰۰ میلیون تومان – ۴۰۰ میلیون تومان = ۴۰۰ میلیون تومان
سپس سود عملیاتی را محاسبه میکنیم:
سود عملیاتی = ۴۰۰ میلیون تومان – ۲۰۰ میلیون تومان = ۲۰۰ میلیون تومان
حالا با استفاده از فرمول حاشیه سود عملیاتی، این نسبت را محاسبه میکنیم:
حاشیه سود عملیاتی = (۲۰۰ میلیون تومان / ۸۰۰ میلیون تومان) * ۱۰۰ = ۲۵%
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “ج” به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش، ۲۵ تومان سود عملیاتی کسب کرده است.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص نشاندهنده درصدی از درآمد است که پس از کسر تمام هزینهها، شامل هزینههای مالی و مالیات، باقی میماند. این نسبت به ما کمک میکند تا درک بهتری از سودآوری کلی شرکت داشته باشیم.
حاشیه سود خالص = (سود خالص / درآمد کل فروش) * ۱۰۰
مثال: فرض کنید شرکت فرضی “بهار گلستان” اطلاعات زیر را در صورت سود و زیان خود دارد:
- درآمد کل فروش: ۱ میلیارد تومان
- بهای تمامشده کالای فروش رفته: ۵۰۰ میلیون تومان
- هزینههای عملیاتی: ۲۰۰ میلیون تومان
- هزینههای بهره: ۵۰ میلیون تومان
- مالیات: ۵۰ میلیون تومان
ابتدا سود ناخالص را محاسبه میکنیم:
سود ناخالص = ۱ میلیارد تومان – ۵۰۰ میلیون تومان = ۵۰۰ میلیون تومان
سپس سود عملیاتی را محاسبه میکنیم:
سود عملیاتی = ۵۰۰ میلیون تومان – ۲۰۰ میلیون تومان = ۳۰۰ میلیون تومان
حالا سود قبل از مالیات را محاسبه میکنیم:
سود قبل از مالیات = ۳۰۰ میلیون تومان – ۵۰ میلیون تومان = ۲۵۰ میلیون تومان
در نهایت سود خالص را محاسبه میکنیم:
سود خالص = ۲۵۰ میلیون تومان – ۵۰ میلیون تومان = ۲۰۰ میلیون تومان
حالا با استفاده از فرمول حاشیه سود خالص، این نسبت را محاسبه میکنیم:
حاشیه سود خالص = (۲۰۰ میلیون تومان / ۱ میلیارد تومان) * ۱۰۰ = ۲۰%
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “بهار گلستان” به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش، ۲۰ تومان سود خالص کسب کرده است.
نسبتهای اهرمی و بررسی میزان وابستگی شرکت به بدهی
نسبتهای اهرمی به ما کمک میکنند تا میزان وابستگی یک شرکت به بدهی را ارزیابی کنیم. این نسبتها شامل نسبت بدهی به دارایی و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام هستند.
نسبت بدهی به دارایی
این نسبت نشاندهنده درصدی از داراییهای شرکت است که از طریق بدهی تأمین شده است. فرمول محاسبه آن به صورت زیر است:
نسبت بدهی به دارایی = کل بدهیها / کل داراییها
مثال:
فرض کنید شرکت فرضی “هـ” اطلاعات زیر را در ترازنامه خود دارد:
- کل داراییها: ۵۰۰ میلیون تومان
- کل بدهیها: ۲۰۰ میلیون تومان
با استفاده از فرمول نسبت بدهی به دارایی، میتوان این نسبت را برای شرکت “هـ” به صورت زیر محاسبه کرد:
نسبت بدهی به دارایی = ۲۰۰ میلیون تومان / ۵۰۰ میلیون تومان = ۰.۴ یا ۴۰%
این نتیجه نشان میدهد که ۴۰% از داراییهای شرکت “هـ” توسط بدهیها تأمین مالی شده است. با توجه به تفسیرهای گفته شده، این شرکت از وضعیت مالی نسبتاً خوبی برخوردار است.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
این نسبت نشاندهنده میزان بدهی شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام است. این نسبت به ما کمک میکند تا درک بهتری از ریسک مالی شرکت داشته باشیم.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهیها / حقوق صاحبان سهام
مثال: فرض کنید شرکت فرضی “و” اطلاعات زیر را در ترازنامه خود دارد:
- کل بدهیها: ۳۰۰ میلیون تومان
- حقوق صاحبان سهام: ۲۰۰ میلیون تومان
با استفاده از فرمول نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، میتوان این نسبت را برای شرکت “و” به صورت زیر محاسبه کرد:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = ۳۰۰ میلیون تومان / ۲۰۰ میلیون تومان = ۱.۵
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “و” به ازای هر ۱ تومان حقوق صاحبان سهام، ۱.۵ تومان بدهی دارد. این نسبت بالاتر از ۱ است و نشان میدهد که شرکت برای تأمین مالی خود بیشتر به بدهی وابسته است و ریسک مالی نسبتاً بالایی دارد.
نسبتهای فعالیت و ارزیابی کارایی مدیریت در استفاده از داراییها
نسبتهای فعالیت به ما کمک میکنند تا کارایی مدیریت در استفاده از داراییها را ارزیابی کنیم. این نسبتها شامل نسبت گردش دارایی و نسبت گردش موجودی هستند.
نسبت گردش دارایی
این نسبت نشاندهنده میزان فروش به ازای هر واحد دارایی است. فرمول محاسبه آن به صورت زیر است:
نسبت گردش دارایی = درآمد خالص فروش / میانگین کل داراییها
مثال:
فرض کنید شرکت “فناوری نوین” اطلاعات زیر را در صورتهای مالی خود دارد:
- درآمد خالص فروش در سال ۱۴۰۲: ۱,۵۰۰ میلیون تومان
- کل داراییها در ابتدای سال ۱۴۰۲: ۴۰۰ میلیون تومان
- کل داراییها در انتهای سال ۱۴۰۲: ۶۰۰ میلیون تومان
ابتدا میانگین کل داراییها را محاسبه میکنیم:
میانگین کل داراییها = (۴۰۰ میلیون تومان + ۶۰۰ میلیون تومان) / ۲ = ۵۰۰ میلیون تومان
سپس با استفاده از فرمول نسبت گردش دارایی، این نسبت را برای شرکت “فناوری نوین” محاسبه میکنیم:
نسبت گردش دارایی = ۱,۵۰۰ میلیون تومان / ۵۰۰ میلیون تومان = ۳
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “فناوری نوین” به ازای هر ۱ تومان سرمایهگذاری در داراییها، ۳ تومان فروش داشته است. این نشاندهنده کارایی بالای شرکت در استفاده از داراییهایش برای تولید درآمد است.
نسبت گردش موجودی
این نسبت نشاندهنده میزان فروش به ازای هر واحد موجودی است. این نسبت به ما کمک میکند تا کارایی مدیریت موجودی را ارزیابی کنیم.
دو روش رایج برای محاسبه نسبت گردش موجودی وجود دارد:
روش اول (بر اساس بهای تمامشده کالای فروش رفته):
نسبت گردش موجودی = بهای تمامشده کالای فروش رفته (COGS) / میانگین موجودی کالا
روش دوم (بر اساس فروش):
نسبت گردش موجودی = فروش / میانگین موجودی کالا
مثال: فرض کنید شرکت “پوشاک پارسیان” اطلاعات زیر را در صورتهای مالی خود دارد:
- بهای تمامشده کالای فروش رفته در سال ۱۴۰۲: ۸۰۰ میلیون تومان
- موجودی کالا در ابتدای سال ۱۴۰۲: ۱۰۰ میلیون تومان
- موجودی کالا در انتهای سال ۱۴۰۲: ۲۰۰ میلیون تومان
ابتدا میانگین موجودی کالا را محاسبه میکنیم:
میانگین موجودی کالا = (۱۰۰ میلیون تومان + ۲۰۰ میلیون تومان) / ۲ = ۱۵۰ میلیون تومان
سپس با استفاده از فرمول نسبت گردش موجودی (بر اساس بهای تمامشده کالای فروش رفته)، این نسبت را برای شرکت “پوشاک پارسیان” محاسبه میکنیم:
نسبت گردش موجودی = ۸۰۰ میلیون تومان / ۱۵۰ میلیون تومان = ۵.۳۳
این نتیجه نشان میدهد که شرکت “پوشاک پارسیان” در سال ۱۴۰۲ تقریباً ۵.۳۳ بار موجودی کالای خود را فروخته و جایگزین کرده است.
نقش مالیات در تحلیل نسبتهای مالی
ارتباط بین نسبتهای مالی و مالیات یک موضوع مهم در تحلیل مالی شرکتهاست. نسبتهای مالی ابزاری قدرتمند برای ارزیابی عملکرد و وضعیت مالی شرکتها هستند و میتوانند اطلاعات مفیدی در مورد سودآوری، نقدینگی، اهرم مالی و کارایی شرکت ارائه دهند. از سوی دیگر، مالیات یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر سود و جریان نقدی شرکتهاست و به طور مستقیم بر برخی از نسبتهای مالی اثر میگذارد.
برای مثال، سود خالص که در محاسبه نسبتهایی مانند حاشیه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام استفاده میشود، پس از کسر مالیات محاسبه میشود. بنابراین، هرگونه تغییر در نرخ مالیات یا قوانین مالیاتی میتواند به طور مستقیم بر این نسبتها تأثیر بگذارد. همچنین، مدیریت هزینههای قابل قبول مالیاتی میتواند به کاهش سود مشمول مالیات و در نتیجه بهبود نسبتهای سودآوری کمک کند. در مواردی که شرکت با مسائل مالیاتی مانند اعتراض به مالیات یا رسیدگی به تراکنشهای بانکی مواجه میشود، این موضوعات میتوانند بر وضعیت مالی و نسبتهای مالی آن تأثیرگذار باشند.
به عنوان مثال، اگر در رسیدگی به تراکنشهای بانکی، درآمدهای پنهان شرکت آشکار شود، سود مشمول مالیات افزایش یافته و این موضوع بر نسبتهای سودآوری و همچنین نسبتهای مربوط به بدهی (به دلیل احتمال جریمههای مالیاتی) تأثیر خواهد گذاشت.
در تحلیل ارتباط نسبتهای مالی و مالیات، توجه به چند نکته حائز اهمیت است.
- اولاً، تحلیلگران مالی باید آگاهی کاملی از قوانین مالیاتی مرتبط با شرکت مورد بررسی داشته باشند و تأثیر آنها را بر صورتهای مالی و نسبتهای مالی لحاظ کنند.
- ثانیاً، در مقایسه شرکتها در صنایع مختلف یا در کشورهای مختلف که قوانین مالیاتی متفاوتی دارند، باید این تفاوتها در تحلیلها در نظر گرفته شوند.
- ثالثاً، مدیریت مالیات و بهینهسازی آن میتواند به بهبود نسبتهای مالی و در نتیجه افزایش ارزش شرکت کمک کند. برای مثال، استفاده از معافیتهای مالیاتی و مدیریت هزینههای قابل قبول مالیاتی میتواند سود خالص را افزایش داده و نسبتهای سودآوری را بهبود بخشد.
از سوی دیگر، مسائل مالیاتی مانند اعتراض به مالیات و رسیدگی به تراکنشهای بانکی میتواند منجر به صرف زمان و هزینه برای شرکت شود و در کوتاه مدت یا بلند مدت بر نسبتهای مالی آن تأثیر منفی بگذارد. بنابراین، مدیریت صحیح مسائل مالیاتی و رعایت قوانین مالیاتی برای حفظ سلامت مالی و بهبود نسبتهای مالی شرکت ضروری است.
بیشتر بخوانید:
جزئیات نرخ صفر و معافیتهای ماده 132 قانون مالیات مستقیم
معافیت ماده 101 قانون مالیات مستقیم
نحوه استفاده از تحلیل نسبتها برای مقایسه عملکرد شرکت با رقبا
تحلیل نسبتها نه تنها به ما کمک میکند تا عملکرد یک شرکت را ارزیابی کنیم، بلکه میتوانیم از آن برای مقایسه عملکرد شرکت با رقبا نیز استفاده کنیم. برای این کار، ابتدا باید نسبتهای مالی شرکت و رقبا را محاسبه کنیم و سپس آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم.
به عنوان مثال، اگر نسبت سود خالص یک شرکت بالاتر از میانگین صنعت باشد، این نشاندهنده عملکرد بهتر آن شرکت نسبت به رقبا است. همچنین، اگر نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یک شرکت پایینتر از رقبا باشد، این نشاندهنده ریسک مالی کمتر آن شرکت است.