هزینه سرمایه ای

هزینه سرمایه‌ای چیست و چطور محاسبه می‌شود؟

هزینه سرمایه‌ای به هزینه‌هایی گفته می‌شود که برای خرید دارایی‌های ثابت و مولد یک کسب‌وکار صرف می‌شود. این دارایی‌ها معمولاً عمر مفیدی بیش از یک دوره حسابداری دارند و در فرآیند تولید یا ارائه خدمات شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثال‌هایی از دارایی‌های ثابت شامل ساختمان‌ها، ماشین‌آلات، تجهیزات و زمین هستند. هزینه سرمایه‌ای به عنوان یک سرمایه‌گذاری بلندمدت در نظر گرفته می‌شود و انتظار می‌رود که در آینده منجر به افزایش درآمد و سودآوری شرکت شود. ارتباط هزینه سرمایه‌ای با مالیات بسیار نزدیک است. از یک سو، هزینه‌های سرمایه‌ای معمولاً به صورت کامل و یکجا در سال خرید دارایی از درآمد شرکت کسر نمی‌شوند. بلکه، این هزینه‌ها به مرور زمان و طی چندین سال از طریق استهلاک به عنوان هزینه شناخته می‌شوند و از درآمد شرکت کسر می‌گردند. این امر به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا بار مالیاتی خود را در طول زمان توزیع کنند. از سوی دیگر، دولت‌ها ممکن است مشوق‌های مالیاتی خاصی را برای تشویق سرمایه‌گذاری و افزایش هزینه‌های سرمایه‌ای شرکت‌ها ارائه دهند. این مشوق‌ها ممکن شامل کاهش نرخ مالیات بر درآمد، تخفیف‌های مالیاتی برای سرمایه‌گذاری در مناطق محروم یا صنایع خاص و یا معافیت‌های مالیاتی برای برخی از انواع دارایی‌های ثابت باشد.

فهرست

هزینه‌های سرمایه‌ای، تصمیم‌گیری‌های مهمی را برای مدیران به همراه دارد. چرا که این تصمیم‌ها بر آینده کسب‌وکار تأثیرگذار هستند. آیا سرمایه‌گذاری مورد نظر سودآوری خواهد داشت؟ آیا بازده مورد انتظار را به همراه خواهد آورد؟ این‌ها سوالاتی هستند که مدیران باید قبل از انجام هر سرمایه‌گذاری از خود بپرسند. برای یافتن پاسخ این سوالات و درک بهتر مفهوم هزینه‌های سرمایه‌ای، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه این مقاله را ادامه دهید. در ادامه به بررسی انواع هزینه‌های سرمایه‌ای، روش‌های محاسبه آن‌ها و تأثیرشان بر تصمیم‌گیری‌های مالی می‌پردازیم.

هزینه سرمایه‌ای چیست؟

هزینه سرمایه‌ای، به پولی گفته می‌شود که یک کسب‌وکار برای خرید یا بهبود دارایی‌های ثابت خود هزینه می‌کند. این دارایی‌ها معمولاً عمر طولانی‌تری نسبت به یک دوره حسابداری دارند و به بهبود تولید، ارائه خدمات یا افزایش ارزش کسب‌وکار کمک می‌کنند. تصور کنید یک کارخانه بخواهد ماشین‌آلات جدیدی بخرد تا سرعت تولیدش را افزایش دهد. هزینه خرید این ماشین‌آلات، یک هزینه سرمایه‌ای محسوب می‌شود. این هزینه‌ها در ترازنامه ثبت می‌شوند و به تدریج از طریق استهلاک در دوره‌های آینده به صورت هزینه در نظر گرفته می‌شوند.

برای درک بهتر مفهوم هزینه سرمایه‌ای، مثالی را در نظر بگیرید. فرض کنید یک شرکت تولیدی قصد دارد خط تولید جدیدی را راه‌اندازی کند. برای این کار، شرکت باید ماشین‌آلات جدید، تجهیزات جانبی و ساختمان جدیدی را خریداری نماید. تمام هزینه‌هایی که برای این منظور انجام می‌شود، هزینه سرمایه‌ای محسوب می‌شود.

این هزینه‌ها در ترازنامه شرکت به عنوان دارایی ثابت ثبت می‌شوند و سپس به تدریج طی چندین سال از طریق استهلاک به حساب هزینه منتقل می‌شوند. هزینه سرمایه‌ای در مقابل هزینه‌های عملیاتی قرار دارد که به هزینه‌های جاری یک کسب‌وکار مانند حقوق و دستمزد، مواد اولیه و هزینه‌های اداری اطلاق می‌شود.

تفاوت هزینه سرمایه و هزینه سرمایه ای

هزینه سرمایه و هزینه سرمایه ای دو اصطلاحی هستند که در حوزه مالی و حسابداری به کار می‌روند و اغلب با هم اشتباه گرفته می‌شوند. با وجود شباهت ظاهری، این دو مفهوم تفاوت‌های اساسی دارند.

هزینه سرمایه به هزینه تامین مالی یک پروژه یا شرکت اشاره دارد. این هزینه شامل مواردی مانند بهره وام‌ها، سود سهام، هزینه‌های انتشار اوراق قرضه و هزینه فرصت سرمایه‌گذاری است. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه، هزینه‌ای است که یک شرکت برای به دست آوردن پول برای سرمایه‌گذاری پرداخت می‌کند. هدف اصلی از محاسبه هزینه سرمایه، تعیین حداقل نرخی است که یک پروژه باید برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند تا آن‌ها را راضی نگه دارد.

هزینه سرمایه ای به هزینه‌هایی اشاره دارد که برای خرید دارایی‌های ثابت و مولد استفاده می‌شود. این دارایی‌ها معمولاً دارای عمر مفید طولانی هستند و در فرآیند تولید یا ارائه خدمات شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثال‌هایی از دارایی‌های ثابت شامل ساختمان‌ها، ماشین‌آلات، تجهیزات و زمین هستند. هزینه سرمایه ای در واقع یک سرمایه‌گذاری بلندمدت است و به بهبود بهره‌وری و افزایش ظرفیت تولید شرکت کمک می‌کند.

برای درک بهتر این تفاوت، می‌توانیم به مثال‌های زیر اشاره کنیم:

  • هزینه سرمایه: فرض کنید یک شرکت می‌خواهد یک کارخانه جدید بسازد. برای تامین مالی این پروژه، شرکت می‌تواند از وام بانکی، فروش سهام یا انتشار اوراق قرضه استفاده کند. هزینه بهره وام، سود سهام و سایر هزینه‌های مرتبط با تامین مالی، هزینه سرمایه این پروژه را تشکیل می‌دهند.
  • هزینه سرمایه ای: هزینه ساخت خود کارخانه، خرید ماشین‌آلات و تجهیزات مورد نیاز برای تولید، هزینه زمین و سایر هزینه‌های مرتبط با ایجاد کارخانه، همه هزینه‌های سرمایه ای هستند.

انواع هزینه‌ سرمایه‌ای

تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای به شرکت‌ها کمک می‌کند تا ریسک‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری را بهتر مدیریت کنند و از فرصت‌های رشد بهره‌برداری کنند. با درک دقیق ماهیت و تأثیر هر یک از این هزینه‌ها، مدیران می‌توانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند و به موفقیت بلندمدت شرکت کمک کنند.

هزینه‌های سرمایه‌ای به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

1. هزینه‌های رشد (Expansionary Capital Expenditures):

این نوع هزینه‌ها برای افزایش ظرفیت تولید، گسترش بازار یا ورود به بازارهای جدید انجام می‌شوند. هدف از این سرمایه‌گذاری‌ها افزایش درآمد و سودآوری در بلندمدت است. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی ممکن است برای افزایش تولید خودروهای برقی، یک کارخانه جدید و خط تولید جدیدی را احداث کند. هزینه‌های ساخت کارخانه، خرید ماشین‌آلات جدید و تجهیزات تولید باتری، همگی جزء هزینه‌های رشد محسوب می‌شوند. این نوع سرمایه‌گذاری‌ها معمولاً ریسک بالاتری دارند، اما در صورت موفقیت می‌توانند بازدهی بسیار خوبی را برای شرکت به همراه داشته باشند.

2. هزینه‌های نگهداری (Maintenance Capital Expenditures):

این نوع هزینه‌ها برای حفظ و نگهداری دارایی‌های موجود و اطمینان از عملکرد صحیح آن‌ها انجام می‌شوند. هدف از این سرمایه‌گذاری‌ها حفظ ارزش دارایی‌ها و جلوگیری از کاهش تولید و درآمد است. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدی ممکن است برای تعویض ماشین‌آلات قدیمی و فرسوده، خرید قطعات یدکی و انجام تعمیرات اساسی، هزینه‌هایی را متحمل شود. این هزینه‌ها اگرچه به صورت مستقیم منجر به افزایش تولید نمی‌شوند، اما برای حفظ عملکرد بهینه شرکت ضروری هستند. هزینه‌های نگهداری معمولاً کمتر از هزینه‌های رشد هستند و ریسک کمتری نیز دارند.

اهمیت تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای

تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای به دو دسته اصلی، یعنی هزینه‌های رشد و هزینه‌های نگهداری، از اهمیت بالایی در تصمیم‌گیری‌های مالی و مدیریت کسب‌وکار برخوردار است. این تفکیک به دلایل زیر حائز اهمیت است:

1. برنامه‌ریزی مالی دقیق‌تر: با تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای، مدیران می‌توانند برنامه‌ریزی مالی دقیق‌تری برای آینده شرکت انجام دهند. آن‌ها می‌توانند منابع مالی را به طور مؤثرتری تخصیص دهند و اطمینان حاصل کنند که بودجه کافی برای هر یک از این دو نوع هزینه در نظر گرفته شده است. این امر به شرکت کمک می‌کند تا از نظر مالی پایدار بماند و بتواند به اهداف بلندمدت خود دست یابد.

2. ارزیابی بهتر عملکرد: تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای به مدیران کمک می‌کند تا عملکرد شرکت را بهتر ارزیابی کنند. با مقایسه هزینه‌های رشد با درآمدهای حاصل از آن، می‌توانند بازدهی سرمایه‌گذاری‌های خود را اندازه‌گیری کنند. همچنین، با بررسی هزینه‌های نگهداری، می‌توانند از کارایی و عمر مفید دارایی‌های ثابت شرکت اطمینان حاصل کنند. این اطلاعات به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌تری در مورد سرمایه‌گذاری‌های آتی اتخاذ کنند.

3. تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری بهتر: تفکیک هزینه‌های سرمایه‌ای به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات سرمایه‌گذاری بهتری اتخاذ کنند. با شناسایی دقیق هر یک از این هزینه‌ها، می‌توانند اولویت‌بندی مناسبی انجام دهند و منابع مالی را به بهترین نحو تخصیص دهند. همچنین، این تفکیک به تحلیلگران مالی کمک می‌کند تا عملکرد مالی شرکت را بهتر ارزیابی کنند و پیش‌بینی‌های دقیق‌تری از آینده شرکت ارائه دهند. به عنوان مثال، اگر شرکتی با مشکلات نقدینگی مواجه باشد، ممکن است تصمیم بگیرد که هزینه‌های رشد را کاهش دهد و تمرکز خود را بر روی هزینه‌های نگهداری قرار دهد تا از دارایی‌های موجود خود به بهترین نحو استفاده کند.

تفاوت هزینه سرمایه‌ای و هزینه جاری

هزینه‌های سرمایه‌ای و هزینه‌های جاری دو مفهوم کلیدی در حسابداری هستند که به ظاهر شبیه به هم هستند، اما تفاوت‌های اساسی در ماهیت و تأثیرات آن‌ها بر صورت‌های مالی وجود دارد.

  • هزینه سرمایه‌ای به هزینه‌ای اطلاق می‌شود که برای خرید یا بهبود دارایی‌های ثابت یک کسب‌وکار انجام می‌شود. این دارایی‌ها معمولاً عمر مفید طولانی‌تری نسبت به یک دوره حسابداری دارند و به طور مستقیم در فرآیند تولید یا ارائه خدمات شرکت نقش دارند. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه‌ای پولی است که یک شرکت برای خرید دارایی‌هایی مانند ساختمان، ماشین‌آلات، تجهیزات، زمین و سایر دارایی‌هایی که ارزش آن در طول زمان کاهش می‌یابد، پرداخت می‌کند. این هزینه‌ها در ترازنامه شرکت به عنوان دارایی ثابت ثبت می‌شوند و سپس به تدریج طی چندین سال از طریق استهلاک به حساب هزینه منتقل می‌شوند.
  • هزینه جاری یا هزینه عملیاتی به هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که برای تولید محصولات یا ارائه خدمات در دوره جاری انجام می‌شوند. این هزینه‌ها معمولاً ماهیت تکراری دارند و به طور مستقیم با فعالیت‌های عملیاتی روزمره شرکت مرتبط هستند. به عنوان مثال، هزینه مواد اولیه، حقوق و دستمزد کارکنان، هزینه‌های انرژی، هزینه‌های تعمیرات و نگهداری جزو هزینه‌های جاری محسوب می‌شوند. این هزینه‌ها به طور کامل در دوره وقوع شناسایی می‌شوند و بر سود و زیان دوره تأثیر می‌گذارند.

چند مثال از تفاوت کلیدی هزینه جاری و سرمایه‌ای

مثال‌ها:

  • هزینه سرمایه‌ای: خرید یک دستگاه جدید برای خط تولید، ساخت یک ساختمان جدید برای دفتر مرکزی، خرید زمین برای گسترش کارخانه.
  • هزینه جاری: خرید مواد اولیه برای تولید محصولات، پرداخت حقوق کارگران، پرداخت هزینه‌های آب و برق، هزینه‌های تبلیغات.

تفاوت‌های کلیدی:

  • عمر مفید: هزینه‌های سرمایه‌ای مربوط به دارایی‌هایی با عمر مفید طولانی هستند، در حالی که هزینه‌های جاری مربوط به هزینه‌هایی هستند که در یک دوره کوتاه‌مدت مصرف می‌شوند.
  • ثبت در ترازنامه: هزینه‌های سرمایه‌ای در ترازنامه به عنوان دارایی ثابت ثبت می‌شوند و به تدریج استهلاک می‌شوند، در حالی که هزینه‌های جاری به طور مستقیم در حساب سود و زیان شناسایی می‌شوند.
  • تأثیر بر سود و زیان: هزینه‌های سرمایه‌ای به‌طور مستقیم بر سود و زیان دوره تأثیر نمی‌گذارند، اما استهلاک آن‌ها بر سود و زیان تأثیرگذار است. هزینه‌های جاری به طور مستقیم بر سود و زیان دوره تأثیر می‌گذارند.

روش‌های مختلف محاسبه هزینه سرمایه

همانطور که پیش‌تر اشاره شد، روش‌های مختلفی برای محاسبه هزینه سرمایه وجود دارد. هر کدام از این روش‌ها مزایا و معایب خاص خود را دارند و انتخاب بهترین روش به عوامل مختلفی بستگی دارد. در ادامه به بررسی برخی از روش‌های رایج می‌پردازیم:

1. روش خط مستقیم (Straight-line Method)

ساده‌ترین و پرکاربردترین روش محاسبه استهلاک، روش خط مستقیم است. در این روش، هزینه اولیه دارایی به طور مساوی در طول عمر مفید آن تقسیم می‌شود. به عنوان مثال، اگر یک دستگاه با قیمت 100 میلیون تومان و عمر مفید 5 سال خریداری شود، هر سال 20 میلیون تومان به عنوان استهلاک منظور می‌شود. این روش برای دارایی‌هایی مناسب است که ارزش آن‌ها به طور یکنواخت کاهش می‌یابد و پیش‌بینی کاهش ارزش آن‌ها ساده است.

مثال روش خط مستقیم (Straight-line Method)

فرض کنید:

  • یک شرکت یک دستگاه کپی با قیمت 150,000,000 تومان خریداری کرده است.
  • عمر مفید این دستگاه 5 سال برآورد شده است.
  • ارزش باقیمانده این دستگاه در پایان عمر مفید آن، 30,000,000 تومان تخمین زده شده است.

محاسبه استهلاک سالانه:

  • هزینه قابل استهلاک: 150,000,000 تومان (هزینه اولیه) – 30,000,000 تومان (ارزش باقیمانده) = 120,000,000 تومان
  • استهلاک سالانه: 120,000,000 تومان / 5 سال = 24,000,000 تومان

یعنی هر سال، مبلغ 24,000,000 تومان به عنوان استهلاک از ارزش دستگاه کسر می‌شود.

2. روش مجموع ارقام سالانه (Sum-of-the-years’-digits Method)

در این روش، استهلاک در سال‌های اولیه بیشتر و در سال‌های بعدی کمتر می‌شود. برای محاسبه استهلاک در هر سال، ابتدا مجموع ارقام سال‌های عمر مفید محاسبه می‌شود. سپس، کسر هر سال از مجموع ارقام سال‌های عمر مفید به عنوان ضریب استهلاک برای آن سال در نظر گرفته می‌شود. این روش برای دارایی‌هایی مناسب است که در سال‌های اولیه کارایی بیشتری دارند و ارزش آن‌ها در سال‌های بعد به سرعت کاهش می‌یابد.

مثال روش مجموع ارقام سالانه (Sum-of-the-years’-digits Method)

فرض کنید:

  • یک شرکت یک دستگاه ماشین‌آلات جدید با قیمت 800 میلیون تومان خریداری کرده است.
  • عمر مفید این دستگاه 4 سال تخمین زده شده است.
  • ارزش باقیمانده این دستگاه در پایان عمر مفید آن، صفر تومان در نظر گرفته شده است.

محاسبه مجموع ارقام سال‌های عمر مفید:

  • مجموع ارقام = 4 + 3 + 2 + 1 = 10

محاسبه استهلاک برای هر سال:

  • سال اول:
    • کسر سال اول = 4/10
    • استهلاک سال اول = 800,000,000 تومان * 4/10 = 320,000,000 تومان
  • سال دوم:
    • کسر سال دوم = 3/10
    • استهلاک سال دوم = 800,000,000 تومان * 3/10 = 240,000,000 تومان
  • سال سوم:
    • کسر سال سوم = 2/10
    • استهلاک سال سوم = 800,000,000 تومان * 2/10 = 160,000,000 تومان
  • سال چهارم:
    • کسر سال چهارم = 1/10
    • استهلاک سال چهارم = 800,000,000 تومان * 1/10 = 80,000,000 تومان

3. روش واحد تولید (Units-of-production Method)

در این روش، استهلاک بر اساس میزان تولید یا استفاده از دارایی محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، اگر یک ماشین‌آلات در طول عمر مفید خود قادر به تولید یک میلیون قطعه باشد و هزینه اولیه آن 100 میلیون تومان باشد، به ازای تولید هر قطعه 0.1 تومان استهلاک منظور می‌شود. این روش برای دارایی‌هایی مناسب است که میزان استفاده از آن‌ها متغیر است.

مثال روش واحد تولید (Units-of-production Method)

فرض کنید:

  • یک کارخانه تولیدی یک دستگاه ماشین‌آلات جدید با قیمت 500 میلیون تومان خریداری کرده است.
  • این دستگاه در طول عمر مفید خود قادر به تولید 5 میلیون قطعه است.
  • ارزش باقیمانده این دستگاه در پایان عمر مفید آن، 50 میلیون تومان تخمین زده شده است.

محاسبه استهلاک به ازای هر واحد تولید:

  • هزینه قابل استهلاک: 500,000,000 تومان (هزینه اولیه) – 50,000,000 تومان (ارزش باقیمانده) = 450,000,000 تومان
  • استهلاک به ازای هر واحد: 450,000,000 تومان / 5,000,000 واحد = 90 تومان به ازای هر واحد تولید

مثال عملی:

  • در سال اول، دستگاه 1,200,000 قطعه تولید می‌کند.
  • استهلاک سال اول: 1,200,000 قطعه * 90 تومان/قطعه = 108,000,000 تومان
  • در سال دوم، دستگاه 1,800,000 قطعه تولید می‌کند.
  • استهلاک سال دوم: 1,800,000 قطعه * 90 تومان/قطعه = 162,000,000 تومان

4. روش کاهش ارزش (Declining-balance Method)

روش کاهش ارزش یکی از روش‌های رایج محاسبه استهلاک است که در آن، استهلاک در سال‌های اولیه بیشتر و به تدریج کاهش می‌یابد. این روش، بر خلاف روش خط مستقیم که استهلاک را به صورت یکنواخت در طول عمر دارایی توزیع می‌کند، فرض می‌کند که دارایی در سال‌های اولیه عمر خود بیشترین کارایی و ارزش را دارد و به همین دلیل، استهلاک بیشتری در این سال‌ها منظور می‌شود.

مثال:

فرض کنید یک دستگاه با قیمت خرید 100 میلیون تومان و عمر مفید 5 سال خریداری شده است. اگر نرخ استهلاک به روش کاهش ارزش 20 درصد باشد، محاسبات به صورت زیر خواهد بود:

  • سال اول: استهلاک = 20% * 100,000,000 = 20,000,000 تومان
  • سال دوم: مانده دارایی = 100,000,000 – 20,000,000 = 80,000,000 تومان استهلاک = 20% * 80,000,000 = 16,000,000 تومان
  • و به همین ترتیب برای سال‌های بعد.

5. روش مستهلک کردن شتاب‌دار (Accelerated Depreciation)

این روش مشابه روش کاهش ارزش است، اما نرخ استهلاک در آن حتی بیشتر از روش کاهش ارزش است. این روش برای دارایی‌هایی مناسب است که فناوری آن‌ها به سرعت تغییر می‌کند و عمر مفید آن‌ها کوتاه‌تر است.

فرض کنید:

  • شرکتی یک دستگاه کامپیوتر پیشرفته با قیمت 100 میلیون تومان خریداری کرده است.
  • عمر مفید این دستگاه بر اساس پیش‌بینی‌ها 3 سال تخمین زده شده است.
  • شرکت تصمیم می‌گیرد از روش مستهلک کردن شتاب‌دار با نرخ استهلاک 40% در سال استفاده کند.

محاسبات:

  • سال اول:
    • استهلاک = 40% * 100,000,000 = 40,000,000 تومان
    • مانده دارایی = 100,000,000 – 40,000,000 = 60,000,000 تومان
  • سال دوم:
    • استهلاک = 40% * 60,000,000 = 24,000,000 تومان
    • مانده دارایی = 60,000,000 – 24,000,000 = 36,000,000 تومان
  • سال سوم:
    • استهلاک = 40% * 36,000,000 = 14,400,000 تومان
    • مانده دارایی = 36,000,000 – 14,400,000 = 21,600,000 تومان

نکته: همانطور که مشاهده می‌کنید، با استفاده از روش مستهلک کردن شتاب‌دار، مقدار بیشتری از استهلاک در سال‌های اولیه منظور می‌شود. این به این دلیل است که فناوری کامپیوترها به سرعت تغییر می‌کند و دستگاه‌های جدید با قابلیت‌های بهتر به بازار عرضه می‌شوند. بنابراین، ارزش دستگاه در سال‌های اولیه به سرعت کاهش می‌یابد.

کدام روش بهتر است؟

انتخاب روش مناسب برای محاسبه هزینه سرمایه‌ای به عوامل مختلفی از جمله نوع دارایی، عمر مفید دارایی، مقررات مالی و اهداف شرکت بستگی دارد. هر یک از روش‌های فوق مزایا و معایب خاص خود را دارند و انتخاب بهترین روش نیازمند تحلیل دقیق و تخصصی است.

این‌ها تنها برخی از روش‌های محاسبه هزینه سرمایه هستند و روش‌های دیگری نیز وجود دارند. همچنین، در برخی موارد ممکن است ترکیبی از روش‌های مختلف برای محاسبه استهلاک یک دارایی استفاده شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار مالیاتی